کلاغ ها
نویسنده:
نادر ابراهیمی
امتیاز دهید
نقاشی از: نورالدین زرین کلک
کلاغها برنده جایزهٔ اول فستیوال کتابهای کودکان توکیو ژاپن، جایزه اول - سیب طلایی - براتیسلاوا، جایزه اول تعلیم و تربیت از یونسکو
بیشتر
کلاغها برنده جایزهٔ اول فستیوال کتابهای کودکان توکیو ژاپن، جایزه اول - سیب طلایی - براتیسلاوا، جایزه اول تعلیم و تربیت از یونسکو
آپلود شده توسط:
کوهالن
1389/06/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کلاغ ها
کلاغ خودش را دوست نداشت ، بودنش را هم . کلاغ از کائنات گله داشت .
کلاغ فکر می کرد در دایره ی قسمت نازیبایی تنها سهم او ست .
کلاغ غمگین بود و با خودش گفت : کاش خداوند این لکه ی زشت را از هستی می زدود .
پس بال هایش را بست و دیگر آواز نخواند .
خدا گفت : عزیز من ! صدایت ترنمی است که هر گوشی شنوای آن نیست ، فرشته ها با صدای تو به وجد می آیند . سیاه کوچکم ! بخوان فرشته ها منتظرند .
ولی کلاغ هیچ نگفت .
خدا گفت : تو سیاهی . سیاه چونان مرکب که زیبایی را از آن می نویسند و زیبایی ات را بنویس . اگر تو نباشی ، آبی من چیزی کم خواهد داشت . خودت را از آسمانم دریغ نکن .
و کلاغ باز خاموش بود .
خدا گفت : بخوان ، برای من بخوان . این منم که دوستت دارم ، سیاهی ات را و خواندنت را .
و کلاغ خواند ، این بار عاشقانه ترین آوازش را .
خدا گوش داد و لذت برد و جهان زیبا شد .
عرفان نظر آهاری
طلسمم کرده ای آری شبیه آدمک برفی
پراز فریاد تکراری شبیه آدمک برفی
مراازنو تراشیدی ز جنس سرد برف و بعد
نمودی پرده برداری شبیه آدمک برفی
سرش ازمن تنش ازمن نگاه برفی اش از تو
میان چار دیواری شبیه آدمک برفی
وجودم برف باریدو زمستان حضورم را
نگفتی دوستم داری شبیه آدمک برفی
وطفلی کودک قلبم زکامی سخت میگیرد
تو از گرمای بیزاری شبیه آدمک برفی
دلم تنهاست مثل تو دلم اینجاست مثل تو
ودراین آخر کاری شبیه آدمک برفی
به نظر می رسد که نادر ابراهیمی را باید مردی با اعتقادات ملی و سیاسی نام برد چرا که در تمامی آثارش چه به صورت نمادین و چه به صورت واضح از ایران و انقلاب آن و یا از آزادیخواهی، تلاش در جهت براندازی ظلم و مبارزه با جور داد سخن می کند. به طور مثال در داستان کلاغ ها او با ساخت شخصیتی به نام چرخ ریسک تلاش می کند تا شر کلاغ های غاصب و تفرقه انداز را از شر باغ سبز و درختهای کاج و سرو باز نماید. که در نهایت به سراغ سیمرغ مرغ افسانه ای می رود. اما سیمرغ در جواب چرخ ریسک می گوید حتی من هم نمی توانم به تنهایی با کلاغ ها مبارزه کنم و برای اینکار تمامی پرندگان دشت را خبر می کند. این نمادی است که با اتحاد می توان یک دشمن هرچند قدرتمند را از پا در آورد.
منظور من در برخورد با کتاب کودکان بود نه همه کتابها:-);-)
اول ممنون ميشم كه بفرماييد به قول كدام بزرگوار؟؟ ((چون بزرگواران زيادي گفته اند عجب ))
بله ، حق با شماست ..چون تا الآن من يادم نمياد كه اون لينك آبی رنگ را در جايی نگاه كرده باشم..چون فقط توضيحات كتاب رو ميخونم.در آخر هم بايد بگم كه به حرفاتون فكر كردم ، ازين به بعد سعي ميكنم كه مثل بچه ها فكر كنم و دنيا رو از چشم آنها ببينم و كتاب ها را با ديد آنها بخوانم:D
خیلی عذر می خوام وقتتون تلف شد!!!!!! چون به نظرم اگه یک نگاهی به بالای صفحه می کردین می دیدید که با فونت آبی رنگ نوشته کودک و نوجوان!!! این کتاب تو دسته کودک و نوجوانه و دیگه تکرار مکررات می شد نوشتن تو توضیحات!!!! ... بعد هم من تو تمام کتابام توضیحات لازمو میزارم گاهی اضافه هم می زارم دیگه نمی دونستم بدون دقت به دسته دانلود می کنین بعد هم خرده می گیرین!!!
چرا باید از کتاب خوششون نیاد؟ ... دید بچه ها به دنیا با ما فرق داره ، کتابها رو هم با یه دید دیگه می خونن ... پس اگه این داستان بی مزه کلاغ و درخت از نظر شماست چرا فکر می کنین بچه ها هم ازش خوششون نمیاد؟ ... چرا با دید الان قضاوت می کنیم ما و برای بچه ها مرز تعیین می کنیم. چرا فکر می کنیم همه باید مثل ما فکر کنن! یکم بیایم دنیا رو از دید اونا ببینیم اون وقت شاید کلاغ و چرخ ریسک و درخت مفهوم پیدا کرد ... بی خود نیست که ادبیات کودک خیلی سخته و نوشتن براشون سختتر!